جماعت به جامعه : روایتی از توسعه بدون مشارکت در تهران

به گزارش پرتال بازآفرینی شهری ، حسین ایمانی جاجرمی در روز نخست دوره «شهرداد» – که با هدف احیای گفت‌وگوی میان دانشگاه ، مدیریت شهری و زیست روزمره شهروندان برگزار می‌شود – با طرح مدل «شهر جماعتی» در برابر «شهر مدرن» ، به نقد روند مدرن‌سازی از بالا به پایین در تهران پرداخت و ریشه بحران‌های کنونی شهر را در نادیده‌گرفتن زندگی اجتماعی جست‌وجو کرد .

او با استناد به تمایز کلاسیک فردیناند تونیس میان «جماعت» (Gemeinschaft) و «جامعه» (Gesellschaft)، توضیح داد که شهرهای سنتی ایرانی-اسلامی بر پایه محله‌هایی ارگانیک شکل گرفته بودند که حول مسجد (محور مذهبی) ، بازار (فضای تجاری) و ارگ (مقر حکومتی) سازمان‌یافته و نیازهای ساکنان را بدون جابه‌جایی گسترده تأمین می‌کردند .

به گفته این جامعه‌شناس برجسته ، تهران پیشامدرن (مانند نقشه سال ۱۲۳۷ خورشیدی آگوست کرشیش) نمونه‌ای کلاسیک از این الگو بود : محله‌هایی خودگردان چون عودلاجان ، چال‌میدان ، بازار ، سنگلج و ارگ که هر کدام مسجد محلی ، بازارچه و کدخدای محله داشتند و حتی اقلیت‌های دینی (مسلمان ، مسیحی ، یهودی ، زرتشتی) بافت‌های مستقل اما همزیست را تشکیل می‌دادند .

ایمانی جاجرمی با طرح فرضیه‌ای تاریخی ، نقطه گسست را ادغام نهادهای محلی در ساختار پلیس (نظمیه) دانست ؛ فرآیندی که با انتصاب مقاماتی چون آنتوان کنت دو مونت فرت به ریاست همزمان نظمیه و احتسابیه آغاز شد و کدخدایان محله را به کلانترهای پلیسی تبدیل کرد ، بدون آنکه اعتماد اجتماعی بازگردد .

او تخریب محله سنگلج در ۱۳۱۵ شمسی برای ایجاد مرکز بورس تهران را نخستین «خشت کج» مدرن‌سازی شهری نامید و آن را نماد قربانی‌کردن حقوق ساکنان در پای پروژه‌های بزرگ حکومتی توصیف کرد ؛ جایی که پرونده‌های شکایت مظلومان خانه خراب شده تا دهه ۳۰ همچنان مفتوح بود و خسارت‌های اجتماعی نادیده ماند . این الگو در طرح‌هایی چون شهستان پهلوی (عباس‌آباد) و توسعه شرق تهران (تهرانپارس ، مجیدیه ، نارمک) در قالب طرح شهر جدید لویزان تکرار شد ، جایی که اراضی و مستحدثات مردم عادی تملک گردید و اختلافات حقوقی ناشی از آن تا امروز پابرجاست .

ایمانی جاجرمی با نقد تصمیم‌گیری‌های بروکراتیک پشت درهای بسته ، بر ضرورت مشارکت ذی‌نفعان در شناسایی مسئله ، شفافیت پروژه‌ها و جبران خسارت‌های اجتماعی (فراتر از مالی) تأکید کرد و تصویب پروژه ها بدون توجه به منافع عمومی را با مفهوم «پروژه‌های بشکه گوشت خوک» (pork barrel projects) در ادبیات آمریکایی مقایسه نمود .

او بزرگراه‌سازی را محصول اقتصاد فوردیستی دانست و پیشنهاد کرد به سمت «شهر ۱۵ دقیقه‌ای» حرکت کنیم ، جایی که محل سکونت و کار ادغام شده و نیاز به خودروهای شخصی کاهش یابد ؛ مسیری که نیازمند «فرهنگ مدنی» و گفت‌وگوی عمومی است .

در پایان جاجرمی نتیجه گرفت که بحران‌های تهران (آلودگی ، مسکن ، حمل‌ونقل) نه از کمبود توسعه ، بلکه از شیوه آن – بدون مردم و برای گروه‌های محدود – ناشی می‌شود و راه‌حل ، بازاندیشی در برنامه‌ریزی با حضور شهروندان است .

حسین ایمانی جاجرمی – دانشیار جامعه‌شناسی دانشگاه تهران و رئیس مؤسسه مطالعات و تحقیقات علوم اجتماعی دانشگاه تهران

submit comment
0 Comment

What is your opinion about this article?

Leave a Reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *