
به گزارش پرتال بازآفرینی شهری ، محمود اولاد ، استاد دانشگاه و پژوهشگر اقتصاد شهری ، در نشستی تخصصی به واکاوی ریشههای اقتصادی شکلگیری شهرها پرداخت . او با تشریح مفاهیمی چون «کمیابی زمان»، «هزینه مبادله» و «مازاد اجتماعی» ، توضیح داد که چگونه شهرها به عنوان بازارهای بزرگ برای کاهش هزینهها شکل گرفتند و چطور سیاستگذاریهای غلط و توزیع ناعادلانه رانت، میتواند این کانونهای تمدنی را به صحنه غارتگری و بیاعتمادی تبدیل کند .
دومین جلسه از دوره آموزشی «شهرداد» با حضور محمود اولاد ، پژوهشگر برجسته حوزه اقتصاد شهری ، برگزار شد .
وی در این نشست با زبانی ساده اما عمیق ، به بررسی منطق اقتصادی پشت پرده شکلگیری شهرها ، نقش دولتهای محلی و بحران اعتماد در جوامع مدرن پرداخت. آنچه در ادامه میخوانید ، گزارشی جامع از مباحث مطرح شده در این سخنرانی است .
اقتصاد ؛ علم مدیریتِ مهمترین منبع کمیاب : «زمان»
اولاد سخنان خود را با تعریف بنیادین علم اقتصاد آغاز کرد و گفت : اقتصاد با مفهوم کمیابی عجین است. اگر کمیابی وجود نداشت ، علم اقتصاد هم متولد نمیشد . در میان تمام منابع محدود ، بسیاری تصور میکنند پول یا زمین مهمترین منابع هستند ، اما واقعیت این است که حیاتیترین و کمیابترین منبع بشر ، “زمان” است .
وی با تشبیه انسان مدرن به انسانهای اولیه شکارچی-گردآورنده ، توضیح داد : نیازهای انسان نامحدود است اما زمان او محدود به ۲۴ ساعت شبانهروز . انسان اولیه تمام روز خود را صرف تامین تنها یک نیاز (غذا) میکرد . اما چه اتفاقی افتاد که انسان امروزی با همان ۲۴ ساعت زمان ، میتواند هزاران نیاز خود را تامین کند ، کار کند ، تفریح داشته باشد و آموزش ببیند ؟ پاسخ در یک کلمه نهفته است : مبادله .
معجزه مبادله و تولد تخصصگرایی
این پژوهشگر اقتصاد شهری با اشاره به شکلگیری اولین مبادلات بشری افزود : زمانی که انسانها فهمیدند میتوانند به جای تولید همزمان همه چیز، کارها را تقسیم کنند (یکی شکار کند و دیگری میوه بچیند) و سپس مازاد تولید خود را مبادله کنند ، بهرهوری به شدت افزایش یافت . این تقسیم کار باعث “تخصصی شدن” و مهارتآموزی شد که نتیجه آن تولید بیشتر در زمان کمتر بود .
اولاد تصریح کرد : داستان مداد فریدمن را به یاد بیاورید؛ هیچکس به تنهایی نمیتواند یک مداد ساده تولید کند . این شبکه عظیم مبادلات جهانی است که تولید را ممکن میسازد . شهرها در واقع تجلی فیزیکی همین شبکه مبادلات هستند .
شهر ؛ راهکاری برای کاهش «هزینه مبادله»
محمود اولاد در ادامه به چالشهای مبادله پرداخت و گفت : پیدا کردن طرف مقابل برای معامله زمانبر است . اگر من سیب دارم و شما هندوانه ، پیدا کردن یکدیگر و توافق بر سر قیمت ، هزینه دارد که به آن “هزینه مبادله” (Transaction Cost) میگوییم . بازارها (مانند بازارهای هفتگی روستاها) شکل گرفتند تا خریدار و فروشنده در یک زمان و مکان مشخص جمع شوند و این هزینه جستجو را کاهش دهند .
وی تاکید کرد : با گسترش بازارها، شهرها به وجود آمدند . شهر در تعریف اقتصادی ، کانون مبادلات است ؛ جایی که هزینههای مبادله به حداقل میرسد . هرچقدر شهر بزرگتر باشد و جمعیت بیشتری داشته باشد (اقتصاد مقیاس) ، بازارهای تخصصیتری شکل میگیرد . در یک روستای کوچک بیمارستان تخصصی توجیه ندارد ، اما در کلانشهرها به دلیل تقاضای بالا ، هر نوع تخصص و خدماتی شکل میگیرد .
معمای مرکز شهر (CBD) و ترید-آف بین مسافت و قیمت
وی در بخش دیگری از سخنان خود به ساختار فضایی شهرها اشاره کرد : مرکز شهر یا CBD (Central Business District) ، قلب مبادلات است . همه دوست دارند برای کاهش هزینههای دسترسی ، به مرکز شهر نزدیک باشند . اما چون زمین در مرکز شهر محدود (کمیاب) است ، قیمت آن بالا میرود .
او ادامه داد : شهروندان مدام در حال یک مبادله (Trade-off) هستند : آیا اجارهبهای گران مرکز شهر را بپردازم تا زمان کمتری در راه باشم ، یا به حاشیه شهر بروم و در عوضِ خانه ارزانتر و هوای بهتر ، هزینه و زمان بیشتری برای رفتوآمد بپردازم ؟ این تصمیمگیریها ساختار شهر را شکل میدهد .
مازاد اجتماعی و نقش حاکمیت
اولاد با طرح مفهوم «مازاد اجتماعی» (Social Surplus) گفت : شهرها به دلیل صرفهجویی در زمان و تخصصی شدن ، ثروتی تولید میکنند که فراتر از مجموع تولید تکتک افراد است . سوال کلیدی این است : این مازاد اجتماعی چگونه باید توزیع شود ؟
وی افزود : در اینجا پای “نهادها” و “قواعد بازی” به میان میآید . گاهی بازار تعیین میکند (هرکه پول بیشتر دهد) ، گاهی زور (قانون جنگل) و گاهی توافق جمعی . دولت و شهرداری در واقع حاصل یک توافق جمعی برای تولید “کالای عمومی” هستند .
تراژدی کالای عمومی و سواری مجانی
پژوهشگر اقتصاد شهری با تعریف کالای عمومی (مانند امنیت ، هوای پاک ، روشنایی معابر) که دو ویژگی “استثناناپذیری” و “رقابتناپذیری” دارند ، توضیح داد : هیچکس به تنهایی انگیزه تولید کالای عمومی را ندارد چون دیگران میتوانند بدون پرداخت هزینه از آن استفاده کنند (سواری مجانی) . بنابراین مردم توافق میکنند نهادی به نام دولت/شهرداری تشکیل دهند تا با دریافت مالیات/شارژ، این کالاها را تامین کند .
رانت ، شهرسازی و زوال اعتماد
بخش انتقادی سخنان دکتر اولاد به نحوه دخالت دولتها در توزیع مازاد اجتماعی اختصاص داشت .
او گفت : وقتی شهرداری خط مترو احداث میکند یا کاربری یک زمین را تغییر میدهد ، قیمت املاک اطراف آن تغییر میکند . این ارزش افزوده (رانت) ناشی از تصمیم حاکمیتی است ، نه تلاش مالک . اگر این رانت به درستی بازتوزیع نشود (مثلاً از طریق مالیات بر عایدی سرمایه برای توسعه خدمات عمومی) ، احساس بیعدالتی شکل میگیرد .
وی هشدار داد : وقتی شهروند احساس کند توزیع مازاد اجتماعی بر اساس شایستگی نیست و حاصل رانت و ارتباطات است ، “اعتماد” که سرمایه اصلی مبادلات است ، از بین میرود. در غیاب اعتماد ، جامعه از بازیهای “تکرار شونده” (که در آن افراد به فکر حفظ آبروی خود هستند) به سمت بازیهای “تکمرحلهای” و غارتگری حرکت میکند . نتیجه این میشود که در رانندگی جلوی هم میپیچیم ، چون فکر میکنیم دیگر آن فرد را نخواهیم دید و باید حق خود را به زور بگیریم .
تقابل نهادهای رسمی و غیررسمی
اولاد در پایان به اشتباه بزرگ سیاستگذاران در نادیده گرفتن نهادهای غیررسمی اشاره کرد و گفت : در گذشته مردم خودشان کوچه را تمیز میکردند و مراقب درختان بودند (نهاد غیررسمی) . وقتی نهاد رسمی (شهرداری) آمد و گفت “وظیفه من است”، نه تنها کار را به خوبی انجام نداد ، بلکه آن حس مسئولیتپذیری و مشارکت مردمی را هم نابود کرد . اگر نهادهای رسمی جایگزین نهادهای تکاملیافته غیررسمی شوند بدون آنکه کارآمدی لازم را داشته باشند ، نتیجهاش وضعیت آشفتهای است که امروز در برخی شهرها شاهد آن هستیم .
نتیجهگیری
سخنان محمود اولاد نشان میدهد که شهر تنها مجموعهای از ساختمانها و خیابانها نیست ؛ بلکه شبکهای پیچیده از توافقات ، مبادلات و اعتماد است . هرگونه مداخله در این سیستم بدون در نظر گرفتن پیامدهای اقتصادی و نهادی ، میتواند تعادل ظریف شهر را برهم زده و آن را از کانون رفاه به کانون تنش تبدیل کند .


