
به گزارش پرتال بازآفرینی شهری ، بازآفرینی شهری را نمیتوان صرفاً در قالب مجموعهای از پروژههای عمرانی یا مداخلههای کالبدی خلاصه کرد . بازآفرینی ، در معنای واقعی خود ، عرصهای است که در آن میزان کارآمدی حکمرانی شهری ، توان هماهنگی نهادی و نسبت مدیریت شهری با زیست روزمره شهروندان سنجیده میشود . محلات هدف بازآفرینی ، آینهای شفاف از تصمیمهای گذشته و همزمان میدان آزمون تصمیمهای امروز ما هستند .
انباشت مشکلات کالبدی در بافتهای فرسوده و محلات کمبرخوردار ، نتیجه یک فرآیند کوتاهمدت نیست . این وضعیت حاصل سالها گسست در سیاستگذاری ، نادیدهگرفتن عدالت فضایی ، تقدم نگاه بخشی بر رویکرد یکپارچه شهری و رها سازی رشد و توسعه بی قواره شهر است . پیامد این روند ، کاهش ایمنی ، افت کیفیت زندگی ، فرسایش سرمایه اجتماعی ، تضعیف توان ماندگاری خانوادهها در شهر و هدر رفت دارایی های شهر بوده است ؛ مسائلی که امروز دیگر نمیتوان آنها را با مداخلات مقطعی یا برخوردهای سطحی حلوفصل کرد .
بازآفرینی شهری در شرایط کنونی کشور ، ناگزیر از پاسخگویی همزمان به چند چالش ساختاری است ؛ از یکسو فشار روزافزون بازار مسکن و سهم بالای اجارهنشینی و از سوی دیگر ، تغییرات جمعیتی ، پیری تدریجی بافتها و کاهش توان اقتصادی ساکنان محلات هدف . در چنین بستری ، بازآفرینی اگر نتواند به بهبود ملموس امنیت سکونت ، دسترسی به خدمات و فرصتهای اقتصادی بینجامد، عملاً از ایفای نقش خود بازمیماند .
تجربههای میدانی شرکت بازآفرینی شهری ایران نشان میدهد که مانع اصلی پیشروی نوسازی، لزوماً نبود منابع مالی نیست . آنچه بیش از هر عامل دیگری فرآیندها را کند میکند ، ناهماهنگی نهادی ، پیچیدگی بوروکراتیک ، تداخل وظایف و تعویق تصمیمگیری در سطوح محلی است . بر همین اساس در هفته اخیر ، برگزاری دو نشست تخصصی با انبوهسازان فعال در بافتهای فرسوده و همچنین یک نشست اجرایی با شهرداران کلان شهرها و مراکز استانها ، با هدف شناسایی مستقیم گرههای صدور پروانه ، تأمین خدمات زیربنایی ، نحوه همراهی نظام بانکی و کاهش ریسک سرمایهگذاری ، در دستور کار قرار گرفت ؛ نشستهایی که بر گفتوگوی بیواسطه و حل مسئله متمرکز بود ، نه صرفاً تبادل نظر صرف .
در این میان ، نقش دولت نیازمند بازتعریف است. دولت قرار نیست جایگزین مردم یا سازندگان شود؛ مأموریت دولت ، تنظیمگری هوشمند ، تسهیل فرآیندها ، کاهش ریسک مداخله و پشتیبانی از اقدام متمرکز محلی است . تجربه همین جلسات با انبوهسازان و شهرداران نشان داد که هر جا مسیر تصمیمگیری کوتاه ، مسئولیتها شفاف و اختیارات در سطح محلی تقویت شده ، انگیزه نوسازی و ورود سرمایه به شکل محسوسی افزایش یافته است .
شرکت بازآفرینی شهری ایران با تمرکز بر محلات اولویتدار ، تقویت نوسازی محلهمحور ، پشتیبانی عملیاتی از شهرداریها و حل میدانی گرهها ، رویکردی مبتنی بر «اقدام مؤثر» را دنبال میکند . استمرار نشستهای تخصصی با بازیگران اصلی نوسازی ، از جمله سازندگان و مدیریت شهری ، بخشی از همین راهبرد است؛ راهبردی که هدف آن کاهش فاصله تصمیم تا اجرا و تبدیل سیاستهای کلان به تغییرات قابل لمس در زندگی ساکنان است و به صورت مستمر در دولت چهاردهم در سفرهای استانی ادامه خواهد یافت .
در نهایت ، بازآفرینی شهری تنها فرصتی برای نوسازی فضا نیست ؛ فرصتی است برای بازسازی رابطه دولت و مردم در مقیاس محله . اگر این فرصت با تصمیمهای به موقع ، همکاری نهادی و تداوم گفتوگو با کنشگران واقعی شهر همراه نشود ، هزینههای اجتماعی ، اقتصادی و حتی امنیتی آن ، بسیار فراتر خواهد رفت . بازآفرینی ، نه یک انتخاب ، که ضرورتی انکارناپذیر برای آینده شهرهای ایران و افزایش سرمایه اجتماعی حاکمیت است .


