
به گزارش پرتال بازآفرینی شهری ، در یکی از جلسات دوره تخصصی «شهرداد» ، محمود اولاد ، پژوهشگر و استاد دانشگاه ، با نقدی صریح و چالشی ، صورتبندی رایج از «مافیا» در اقتصاد و مدیریت شهری ایران را به چالش کشید و تأکید کرد که مافیا نه یک استثنا ، بلکه خروجی طبیعی ساختار اقتصادی رانتی و سهمخواهانه در کشور است .
او هشدار داد تا زمانی که «کیک اقتصاد» با رانت و امتیاز توزیع میشود ، هر شعار مبارزه با مافیا ، در عمل فقط به جابهجایی ذینفعان و بازتولید شبکههای جدید رانت منجر خواهد شد ، نه حذف آن .
اقتصاد رانتی ؛ کارخانه بازتولید مافیا
اولاد با اشاره به فضای عمومی و رسانهای که دائماً از «مافیای نان» ، «مافیای خودرو» ، «مافیای دارو» و دهها برچسب مشابه استفاده میکند، تأکید کرد این واژهها بیشتر از آنکه ریشهی فساد را هدف بگیرند ، نقش تخلیه روانی دارند و اصل مسئله ، یعنی ساختار رانتی و ضدرقابتی اقتصاد ایران را پنهان میکنند .
او با تکیه بر تجربه میدانی و پژوهشی خود توضیح داد که در چنین ساختاری، بازیگران اقتصادی و سیاسی ، بهجای حرکت به سمت تولید مولد و رقابت سالم ، انگیزه اصلیشان را در دسترسی به رانت ، مجوز ، امتیاز و تصمیمات پشتپرده پیدا میکنند و این همان بستر شکلگیری ائتلافهای مافیایی است .
پژوهشگر بیقدرت ، سیاستگذار رانتمحور
در بخش دیگری از سخنرانی ، اولاد از جایگاه کماثر پژوهش در فرایند تصمیمسازی در ایران انتقاد کرد و گفت در نظام رانتی ، پژوهش غالباً تزئینی است و نقش آن بیشتر توجیه تصمیمهای گرفته شده است تا اصلاح آنها .
او توضیح داد که بسیاری از مطالعات شهری و اقتصادی ، پس از پایان کار ، بدون ورود به چرخه سیاستگذاری کنار گذاشته میشوند و در بهترین حالت ، در قالب گزارشهای آرشیوی باقی میمانند ؛ حال آنکه تصمیمها در سطوحی اتخاذ میشوند که رانت و فشار ذینفعان تعیینکننده اصلی جهتگیری است، نه شواهد کارشناسی .
اصلاحاتِ درون ساختار رانتی ؛ صورتسازی یا راهحل ؟
این استاد دانشگاه تأکید کرد یکی از خطرناکترین خطاهای سیاستی در ایران، تعریف اصلاحات درون همان چارچوب رانتی موجود است ؛ یعنی تلاشی برای درمان بیماری با استفاده از همان منطق و سازوکاری که آن را ایجاد کرده است .
او با اشاره به برخی اصلاحات شهری و اقتصادی ، توضیح داد که بسیاری از طرحها که با عنوان «برنامه نجات» ، «توسعه» ، یا «شفافیت» معرفی میشوند ، در سطح اجرا بهگونهای تنظیم میشوند که نهایتاً شبکههای رانتجوی قدیمی را حفظ و برای آنها قالب جدیدی از منافع تعریف میکنند .

تراکمفروشی ، ماده ۵ و شهر بهمثابه کالا
اولاد با ذکر مثال از شهرداریها و بهویژه تهران ، وابستگی ساختار مالی شهرداریها به درآمدهای ناپایدار را یکی از کانونهای شکلگیری رانت شهری دانست .
او توضیح داد که تبدیل تراکم ، تغییر کاربری و بازی با ضوابط از طریق کمیسیون ماده ۵ ، شهر را از «فضای زندگی شهروندان» به «بستر سوداگری و تأمین کسری بودجه» تنزل داده و عملاً قانون به ابزاری برای مشروعیتبخشی به تصمیماتی بدل شده که از ابتدا بر بنیان منافع رانتی شکل گرفتهاند .
مسکن مهر و ملی ؛ تداوم یک مسیر غلط
در بخش مفصلی از سخنرانی ، اولاد به طرحهای مسکن مهر و سپس مسکن ملی پرداخت و آنها را نمونه روشن «وابستگی به مسیر اشتباه» دانست ؛ مسیری که زمانی آغاز شده، هزینه سیاسی و مالی تغییرش بالاست و به همین دلیل ، با وجود آگاهی از خطا ، همچنان ادامه مییابد .
او با یادآوری سالهای طولانی اجرای مسکن مهر ، تعداد بالای واحدهای نیمهتمام ، نارضایتی متقاضیان ، مکانیابیهای نادرست ، فقدان زیرساخت حملونقل و خدمات عمومی و همچنین فشار سنگین مالی بر دولت و شهرها ، تأکید کرد که هم مردم ناراضیاند ، هم دولت گرفتار است ، اما پروژه همچنان ادامه مییابد؛ صرفاً چون توقف آن مستلزم پذیرش خطای ساختاری و پرداخت هزینه سیاسی است .
اصلاحاتِ پرهزینه ، یا بقای مافیا ؟
اولاد خاطرنشان کرد هر جا سخن از اصلاحات ساختاری در نظام بانکی ، صندوقهای بازنشستگی ، بنگاهداری دولت ، یا خروج نهادهای شبهدولتی از اقتصاد مطرح میشود ، ائتلافهای ذینفع رانتی بلافاصله مقاومت میکنند .
او با اشاره به تجربه صندوقهای بازنشستگی و سازمانهای تأمین اجتماعی در جهان ، گفت این نهادها در اقتصادهای سالم ، منابع خود را در پرتفویی متنوع از سرمایهگذاری خارجی، اوراق دولتی و سهام توزیع میکنند ؛ اما در ایران ، تمرکز بر بنگاهداری مستقیم ، مالکیت گسترده بر شرکتها و املاک و نفوذ سنگین در بازار سرمایه ، باعث شده هر بحث خروج از بنگاهداری ، خود به بحران جدید در بورس ، اشتغال و توزیع قدرت اقتصادی تبدیل شود .
او با اشاره به تجربه صندوقهای بازنشستگی و سازمانهای تأمین اجتماعی در جهان ، گفت این نهادها در اقتصادهای سالم ، منابع خود را در پرتفویی متنوع از سرمایهگذاری خارجی ، اوراق دولتی و سهام توزیع میکنند ؛ اما در ایران ، تمرکز بر بنگاهداری مستقیم ، مالکیت گسترده بر شرکتها و املاک و نفوذ سنگین در بازار سرمایه ، باعث شده هر بحث خروج از بنگاهداری ، خود به بحران جدید در بورس ، اشتغال و توزیع قدرت اقتصادی تبدیل شود .
مولدسازی در ساختار رانتی ؛ خصوصیسازیِ رانت ، نه دارایی
این پژوهشگر شهری ، طرح مولدسازی داراییهای دولت را یکی از نمونههای کلاسیک «سوءبرداشت از مفاهیم توسعهای در بستر رانتی» دانست .
او یادآور شد که در ادبیات توسعه شهری، مولدسازی به معنای تبدیل داراییهای راکد به ارزش عمومی برای شهر است ؛ از جمله تبدیل یک زمین دولتی بلااستفاده به فضای شهری، خدمات فرهنگی یا تجاریِ متناسب با نیاز شهروندان . اما در تجربه ایران ، مولدسازی اغلب به «فروش یا تغییر کاربری به کاربری با بیشترین ارزش پولی برای فروشنده» خلاصه شده و نهتنها ارزش عمومی تولید نکرده ، بلکه به فشار مضاعف بر زیرساختها و محیط شهری و تعمیق نابرابری فضایی انجامیده است .
مسئولیت اجتماعی شرکتی ؛ ابزار جدید تثبیت رانت
در بخش دیگری از سخنرانی ، اولاد به تجربه منطقهای در جنوب کشور و طرحهایی مانند «پتروکارت» اشاره کرد و نشان داد چگونه مفهوم مدرن مسئولیت اجتماعی شرکتها (CSR) نیز در ساختار رانتی ، از ابزار پاسخگویی به جامعه به ابزار تثبیت نفوذ و خرید حمایت سیاسی و اجتماعی تبدیل میشود .
او توضیح داد که تخصیص کارتهای خرید ویژه برای کارکنان صنایع بزرگ، بدون طراحی نهادی عادلانه ، به افزایش قیمت خدمات محلی ، ایجاد دوگانه «برخورداران/محرومان» در یک شهر و تعمیق شکاف اجتماعی انجامیده و عملاً یک سیاست ظاهراً اجتماعی را به منبع جدید نارضایتی و تنش بدل کرده است .
چرا هر راهحل به مسئله جدید تبدیل میشود ؟
یکی از نکات کلیدی در تحلیل اولاد ، ضرورت شبیهسازی ذهنی پیامد راهحلها قبل از اجرا بود .
او تأکید کرد در طراحی سیاست، کافی نیست که مسئله درست تشخیص داده شود ؛ باید دید راهحل پیشنهادی چگونه توسط ذینفعان ، مفسران و مافیای رانت بازتعریف و تصاحب میشود .
به گفته او ، در اقتصادی که رانت بر رقابت غلبه دارد ، هر سیاستی که بدون تحلیل دقیق رفتار آینده بازیگران اجرا شود، با احتمال بالا یا به اجرا نمیرسد ، یا ناقص و تحریفشده اجرا میشود ، یا به ابزار تولید رانت تازه تبدیل خواهد شد .
مشارکت و نهادهای غیررسمی ؛ تنها راه دور زدن بنبست رانت
در جمعبندی ، اولاد راه خروج از این بنبست را نه در نسخههای تکنیکی و سطحی ، بلکه در تقویت کنشگری شهروندان ، احیای نهادهای غیررسمی و بازگشت به فرهنگ اقدام جمعی دانست .
او با یادآوری تجربههای تاریخی ایرانیان در مدیریت منابع مشترک – از قنات تا حفاظت مردمی از جنگل و مرتع – تأکید کرد که توسعه پایدار تنها زمانی ممکن است که مردم دوباره خود را مالک سرزمین و شهر بدانند، نه صرفاً دریافتکننده «چلوکباب مجانی» از دولت نفتی ؛ زیرا آن دوران ، به تعبیر او ، همواره توهمی موقتی بوده است .


